۱۹۴۴، ورمیلیو، یک روستای کوهستانی دورافتاده. ورود پیترو، یک سرباز فراری، به خانواده معلم روستا و عشق او به دختر بزرگ معلم، مسیر زندگی همه را تغییر...
کلارا و دیگو، تحت راهنمایی روانپزشک یک مرکز توانبخشی روزانه برای افراد آشفته ای که در آن حضور دارند، تصمیم می گیرند که مرکز درمانی را به یک رستوران...
داستان زندگی انتونیو لیگابو پس از اینکه از سوییس به ایتالیا تبعید می شود و سالها در فقر سپری میکند اما هرگز شوق و علاقه اش به نقاشی را کنار...
لنا دختری است که بچه ای را 7 ماهه باردار است و میخواهد او را بفروشد و شخصی بنام آرمانو قصد دارد از عمویش پول بگیرد و بچه را بخرد و...